مدل نمونه‌برداری بینومیال شته Schizaphis graminum (Hem.: Aphididae) در مزارع گندم آبی منطقه ورامین

عنوان دوره: بیست و دومین کنگره گیاهپزشکی ایران
نویسندگان
چکیده
شتۀ معمولی گندم، (Rondani) Schizaphis graminum یکی از شته‌های زیان‌آور مزارع غلات کشور است. در این تحقیق مدل نمونه‌برداری بینومیال برای پایش جمعیت آن در مزارع گندم آبی منطقه ورامین تهیه شد. برای این منظور نمونه‌برداری‌های هفتگی از جمعیت شته در طول دو فصل زراعی صورت گرفت. برای نمونه‌برداری از جمعیت شته از نمونه بزرگ (بیشتر از 30 نمونه) استفاده شد و هر هفته با الگوی حرکت زیگزاک تعداد 50 عدد ساقه گندم (هر ساقه به‌عنوان واحد نمونه‌برداری) به‌طور تصادفی انتخاب شد. قسمت‌های آلوده به شته هر ساقه در یک لوله آزمایش قرار داده شد و تعداد پوره‌ها و حشرات کامل شته‌ها با استفاده از استریو‌میکروسکوپ در آزمایشگاه شمارش شد. برای تهیه مدل نمونه‌برداری بینومیال و تعیین رابطۀ بین نسبت واحدهای نمونه‌برداری آلوده به شته P(I) با میانگین جمعیت ( )، از معادله Room (1983) Wilson and استفاده شد که در آن از پارامترهای قانون نمایی قانون نمایی Taylor (1961) استفاده می‌شود. هم چنین برای تعیین اندازۀ نمونه شمارشی و مقایسه آن با روش بینومیال، معادله تغییر یافتۀ Karandinos (1976) توسط Wilson and Room (1983) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل بینومیال به‌دست آمده در این تحقیق برای تخمین میانگین‌های جمعیت شته S. graminum مشاهده شده در مزرعه (62/5 - 02/0 عدد شته در هر ساقه) قابل استفاده بود. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیونی رابطۀ بین نسبت ساقه‌های آلوده به شتۀ مشاهده شده با مقادیر پیش‌بینی شده از معادله، برازش خوب مدل را با داده‌ها نشان داد. با این مدل می‌توان میانگین تراکم جمعیت را از روی نسبت ساقه‌های آلوده به شته تخمین زد. نسبت ساقه‌های آلوده به شته تا میانگین جمعیت 5 عدد شته در هر ساقه، به سرعت افزایش یافت و در بالاترین تراکم جمعیت مشاهده شده در مزرعه (62/5 عدد شته در هر ساقه) 87 درصد ساقه‌ها آلوده بودند. نتایج نشان داد زمانی که تراکم جمعیت شته پایین است، نسبت زیادی از ساقه‌ها عاری از شته هستند، ولی با افزایش جمعیت، بسیاری از ساقه‌ها به شته آلوده می‌شوند. مقایسه منحنی‌های اندازه نمونه بینومیال و شمارشی نشان داد که در تراکم کمتر از یک شته در هر ساقه، تعداد نمونه‌های لازم برای تخمین میانگین جمعیت شته در روش بینومیال بیشتر از روش شمارشی بوده، ولی با افزایش تراکم، روش شمارشی به تعداد نمونه‌های بیشتری نیاز داشت. با توجه به نتایج این تحقیق، در صورت استفاده از مدل بینومیال در سطح دقت قابل قبول در مدیریت تلفیقی آفات (25/ 0 D =) می‌توان زمان نمونه‌برداری را در پایش جمعیت شته S. graminum در مزارع گندم آبی منطقه ورامین کاهش داد.
کلیدواژه ها